جوک,جک,جکستان,جوکستان,جدید

جوک جوک جدید جک جک جدید جوکستان جکستان

جوک,جک,جکستان,جوکستان,جدید

جوک جوک جدید جک جک جدید جوکستان جکستان

جوک ۴

 

حیف نان شهردار می شه، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه...شب می شه...ولی خبری ازش نمی شه. نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه. زنش می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب؟ حیف نان می گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم تشویقم کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم!!!

.

.

حیف نان نشسته بوده سر جلسه کنکور. خلاصه سؤالها رو پخش می کنند و حیف نان هم اول یک پنج دقیقه‌ای مبهوت به سؤالا خیره می شه، بعد یک پنج تومنی از جیبش درمیاره شروع میکنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر کردن. بعد 40-50 دقیقه ممتحن میبینه حیف نان خیس عرق شده، هی داره یک سکه رو میندازه بالا، زیر لب فحش میده. میره جلو میپرسه: داری چیکار میکنی؟ حیف نان میگه: همه سوالا رو جواب دادم، دارم جوابامو چک می کنم! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد