-
جوک جدید
سهشنبه 28 تیرماه سال 1401 10:45
همسایه عوضیمون ساعت دونصف شب با مشت میکوبه به دیوار . حالا خداروشکر من خواب نبودم داشتم ” شیپور ” تمرین میکردم. ملت دیوونه شدنا !! . هزینه های اسنپ جوری شده که فکر میکنم همه ی ما در واقع داریم برای اسنپ کار میکنیم. . . . قدیما طرف خونه کرایه میکرد بهش میگفتیم ایشالا سال دیگه بتونی همینو بخری الان جوری شده که بهش میگیم...
-
جوک و جک
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 10:42
ی ارو میره مسابقه 20سوالی، رفقاش بهش میرسونن که جواب خیاره. یارو میپرسه: تو جیب جا میشه؟ میگن: نه. یارو میگه: بابا این عجب خیار گنده ایه! ******************************** ارزش انسان به داشته هایش نیست، به چیزی است که آرزوی بدست آوردنش را دارد.
-
جوک روز
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 10:40
جوک جدید جک جدید 1 یارو از صدای جیرجیرک خوابش نمی برده، جیرجیرکه رو روغنکاری می کنه! از یکی می پرسن: برای بستن لامپ، چند نفر لازمه؟ میگه: 3 نفر. میگن: چرا؟ میگه: 1 نفر میره بالای نردبون، لامپ رو بگیره، 2 نفر هم از پایین نردبون رو می چرخونن!
-
جوک جک ۱۶
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 10:39
جوک جک 16 کابینه خانواده قلمراد اینا زن=وزیر سلب آسایش، شوهر=وزیر کار، مادر زن=وزیرجنگ، مادر شوهر=وزیر اغتشاشات، خواهر زن=جاسوس دو جانبه، خواهر شوهر=وزیر اطلاعات و بازرسی، پدر زن=وزیر ارشاد، پدر شوهر=رییس تشخیص مصلحت! زن دوم مثل انرژی هسته ایی میمونه، با اینکه حق مسلم ماست اما اجازه دستیابی به ما نمیدن، حتی در حد...
-
جوک جدید جک جدید جکستان
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 23:01
چوپان دروغگو می میره،اون دنیا ازش می پرسن: کی هستی؟ می گه: دهقان فداکار! یارو تو سینما دست میکنه تو دماغش، دستمال نداشته، به بغلیش میگه : دست به دست کن، بمالش به دیوار. از یکی میپرسن: شما ایمیل دارید؟ میگه: نه خیلی ممنون، الان ناهار خوردم!
-
جوک و لطیفه جوک جک
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 22:59
یارو کدو تنبل می خره، می فرستش کلاس تقویتی! به یارو میگن: وبا اومده، میگه: چی چی آورده؟
-
جوک و جوک
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 22:47
می دونی چرا همه جوک ها با یه روز شروع می شه؟ چون شبا مورد منکراتی داره! یارو میره امریکا. وقتی چشمش به آسمون خراشا میفته، میگه: دمش گرم، اونی که تونسته آجرا رو تا اون بالا پرت کنه.
-
جوک ۱۱
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 09:49
اگر مردی در ماشین را برای همسرش باز کرد: 1-ماشین جدید است! 2-همسر جدید است! 3 -آن زن همسرش نیست! بچه که بودیم، بچه بودیم. بزرﮒ که شدیم، بزرﮒ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچه هم نیستیم. برای عشق پاک بچه گیها دلم تنگ است...
-
جوک ۱۰
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:12
به خروس میگن مرغ چندحرف داره میگه قربونش برم حرفی نداره عروس وارد مجلس عروسی میشه مادرشوهرمیگه : صلی الله محمد دشمن جونم امد . عروس میگه : عقرب زیرقالی خواستی پسرنیاری!!!
-
جوک ۹
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:11
دوست داری تغییر کنی؟ خوشکل بشی؟عوض بشی؟مامان بشی؟ اصلا یه چیزه دیگه بشی؟ پس با ما تماس بگیر. سازمان بازیافت زباله. *************************************** - پیرزنه تو اتوبوس هی می گفته نی نای نا نای نی نای نای، همه هم دست میزدن براش. بعد یهو دست میکنه تو کیفش دندوناشو در میاره میگه نیاوران نیگه دار!...
-
جوک ۸
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:09
غضنفر از تاکـ.سی پیاده می شه درو محکم می بنده، می گه: پدر سگ خودتی. راننده میگه: من که چیزی نگفتم. غضنفر می گه: بعدا که می گی غضنفر می ره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو می گه: تکـون بخوری با لگد می زنم تو کمرت!
-
جوک ۷
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:09
به قلمراد می گن دگرگونی یعنی چه ؟ می گه یعنی این گونی نه . یک گونی دیگه!!! اسب هنرمند یه اسبه زنگ میزنه سیرک میگه با مدیر سیرک کار دارم . گوشی رو میدن به مدیر سیرک اسبه بهش میگه آقا من کار میخوام مدیره میگه کار نیست اسبه همینطور اصرار میکنه مدیر هم انکار تا آخرش مدیره میگه کشتیمون حالا چه کار بلدی؟ اسبه میگه احمق دارم...
-
جوک ۶
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:08
یه مرده تو رستوران غذاشو میذاره رو میز و میره دستشویی برای اینکه کسی به غذاش دست نزنه یه یادداشت میذاره کنارش که کسی به غذای من دست نزنه زیرش هم امضا می کنه قهرمان بوکس... بعد میاد میبینه غذاش نیست و جاش یه یادداشت که نوشته من غذات و بردم... قهرمان دو !!!
-
جوک ۵
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:07
حیف نان میره حمام با خودش خودکار میبره میگن خودکار برای چیه؟ میگه میخوام هر جا مو می شورم علامت بزنم یادم نره
-
جوک ۴
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:06
حیف نان شهردار می شه، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه...شب می شه...ولی خبری ازش نمی شه. نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه. زنش می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب؟ حیف نان می گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم تشویقم کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم!!! . . حیف نان نشسته بوده سر جلسه...
-
جوک ۳
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:05
هواپیما داشت سقوط می کرد. همه داشتن جیغ میزدن به جز یک نفر. ازش میپرسن: تو چرا ساکتی؟ میگه: مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه. ********************************* 3نفر میرن دزدی. صابخونه بیدار میشه و دزدا هر کدوم میرن تو گونی قایم میشن! صاحبخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه. یارو صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه....
-
جوک ۲
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:04
یارو داشت رد می شد، دید دارن یه نفرو میزنن. پرسید: چرا میزنیدش؟ گفتند: فلان فلان شده ادعای پیامبری میکنه. گفت: بزنید اون دروغگو رو، من اونو نفرستادم. ******************************* 2 تا دوست با هم میرن هتل، اولی میره توالت فرنگی، دومی میاد کتکش میزنه! میگن: چرا میزنیش؟ میگه: من هر روز از این چشمه آب می خورم، این اومد...
-
جوک ۱
جمعه 12 آذرماه سال 1389 16:03
یارو از زنش میپرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟ *********************** یارو نوشابه میخوره، گازشو میگیره میره شمال *********************** غضنفر: اون مورچه رو میبینی که بالای اون کوهه؟ قل مراد: کدومو میگی؟ اونی که چشماش بسته است یا اونی که چشماش بازه؟
-
جوک 16
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 14:25
یارو میره دکتر، میگه: شبها خواب میبینم با خرها فوتبال بازی میکنم. دکتر میگه: این قرصها رو بخور. طرف میگه: میشه از فردا بخورم، آخه امشب فیناله. مردی به استخدام یک شرکت بزرگ در آمد. در اولین روز کار خود، با کافه تماس گرفت و فریاد زد: یک فنجان قهوه برای من بیاورید. صدایی پاسخ داد: شماره داخلی را اشتباه گرفته ای، می دانی...
-
جوک 15
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 14:11
به یکی میگن: میزان تحصیلات؟ میگه: PHD. میگن: یعنی چی؟ میگه: Passed Highschool with Difficulties قرار بوده یکی کف اتوبان رو لاین بکشه، روز اول 20 کیلومتر رنگ میزنه، روز دوم 10 کیلومتر و روز سوم 1 کیلومتر. رئیسش بهش میگه: چرا هر روز کمتر رنگ میزنی؟ میگه: نمیتونم بهتر از این کار کنم، چون هر روز دارم از قوطی رنگ دورتر...
-
جوک جوک جدید سری 5
دوشنبه 8 آذرماه سال 1389 02:29
جوک جدید سری ۸ یارو از زنش میپرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟ *********************** یارو نوشابه میخوره، گازشو میگیره میره شمال *********************** غضنفر: اون مورچه رو میبینی که بالای اون کوهه؟ قل مراد: کدومو میگی؟ اونی که چشماش بسته است یا اونی که چشماش بازه؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 12:12
جوک جدید جک جدید یارو با نامزدش سوار موتور بودند. دختره می گه: چشمات مال منه، قلبت مال منه، عشقت مال منه... یه دفعه یارو عصبانی می گه: اینطور که تو پیش میری، حتما این موتور هم مال توه! *************************************** یکی میره طوطی سخنگو بخره، فروشنده بهش یه جغد میندازه. بعد از یه مدت دوستاش بهش میگن: یاد گرفته...
-
جوک
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 12:11
جوک هواپیما داشت سقوط می کرد. همه داشتن جیغ میزدن به جز یک نفر. ازش میپرسن: تو چرا ساکتی؟ میگه: مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه. ********************************* 3نفر میرن دزدی. صابخونه بیدار میشه و دزدا هر کدوم میرن تو گونی قایم میشن! صاحبخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه. یارو صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد...
-
جوک ۱۷
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 12:30
شیر فرهاد از کیوسک تلفن عمومی میاد بیرون، ازش میپرسن: سالمه؟ میگه: آره، ولی آفتابه نداره یه بنده خدایی میگه: من دو بار ازدواج کردم هر دو بار هم بد شانسی آوردم همسر اولم ترکم کرد دومی ترکم نمی کنه!
-
جک جدید سری ۵
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 12:25
جک جدید سری ۵ دوتا زانتیا با هم ازدواج میکنن بچه شون ژیان میشه . . . . . . ازدواج فامیلی همینه دیگه دونفر نشسته بودن قاشق قاشق ماست توی رود خونه می ریختن. حیف نان رد می شه می پرسه چیکار می کنید؟ می گن داریم دوغ درست می کینیم. حیف نانمیگه خاک بر سرتون... خوب همین کارا را می کنید که همه میگن خرین...آخه این همه دوغ رو کی...
-
جوکستان 1
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 06:03
جوکستان 1 حیف نان با صورت باند پیچیده میاد تو خیابون. رفیقش میگه چرا اینقدر به صورتت باند پیچیدی؟ حیف نان میگه داشتم اتو می کردم تلفن زنگ زد بجای گوشی تلفن اتو رو گزاشتم دم گوشم. رفیقش میگه پس اونور صورتت چی شده؟ حیف نان میگه تا اتو رو گذاشتم زمین تلفن دو باره زنگ زد! . . تهرانیه میره خواستگاری پدر دختره میپرسه خونه...
-
سایت جوکستان سایت جکستان
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 04:27
از حیف نان می پرسن یه موجود نام ببر... می گه یخ. می گن یخ که موجود نیست. می گه هست، چون همه جا نوشته یخ موجود است! . . . حیف نان عینکش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گیج رفت، نزدیک بود بیفته . . . حیف نان داشته تو یه خیابون یه طرفه رانندگی می کرده که پلیس جلوش رو می گیره و می گه آقا کجا؟ حیف نان میگه: والله...
-
جوکستان جکستان سایت جکستان
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 04:24
جوکستان جکستان سایت جکستان حیف نان زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم . . شاعری پشت تریبون رفت و شروع به خواندن شعرش کرد. او خواند: «من میآیم، من میآیم، من میآیم...» در این وقت، هرچه فکر کرد ادامه شعر یادش نیامد. شاعر در حال فکر کردن بود که ناگهان پایش به پایه میز گرفت و از بالای سن روی...
-
جوک جدید جک جدید سری 2
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 04:20
جوک جدید جک جدید حیف نان می ره بالای پل عابر پیاده می گه خب من خر، من نفهم، آخه مگه شما اینجا رودخونه می بینید که پل زدید؟ حیف نان راننده اتوبوس بوده بعد یه مدت راننده مینی بوس می شه... می بینند که هیچی پول در نمیاره... پیگیر می شن می بینن که پولها رو پاره می کنه!!!
-
جوک جدید جک جدید
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 04:18
پدر: «پسرم! هر وقت مرا عصبانی میکنی، یکی از موهایم سفید میشود.» پسر: «حالا فهمیدم که چرا پدر بزرگ همه موهایش سفید است.» ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که: هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت، زن خود را دید. هول کرد و گفت: البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش!